اسارت نامه

اشعار حمیدرضا محسنات

اسارت نامه

اشعار حمیدرضا محسنات

اسارت نامه

گفتن از تو برای من یک عمر
لذتی بود توامان با درد
برسرم خوب و بد در این دنیا
هرچه آورد شاعری آورد
.
.
.
کمتر وقت میشه وبلاگ رو بروز کنم
در اینستاگرام فعال ترم :
hamidreza.mohsenat@

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۱ مطلب در بهمن ۱۳۹۴ ثبت شده است

شنیدم سینه زن ها را پریشان دوست داری
میان روضه هایت چشم گریان دوست داری

 

همین اشک و همین دستی که میکوبم به سینه  
همـین یعنی تو نوکـــر را کـماکان دوست داری

 

أحَبَّ اللّه مــَن فـی قَلبِهِ حُبِّک ، از این رو

مسیحی را محرم چون مسلمان دوست داری

 

 اگر خـــادم , اگر شاعـــر , اگر مـــداح باشـد ...

تو نوکر را به هرجا با هر عنوان دوست داری

 

عزادار تو از هر کشوری باشد عزیز است
ولی آقا کجا را قدر ایران دوست داری ؟

 

مگر اینـکه خـــودم  از  راه  برگــردم  وگـرنه
تو هرجوری که باشم حتی الامکان دوست داری

 

اگر گفتم فدایت میشوم مرد است و قولش
بمیرم پیش چشمان تو الآن ؟ دوست داری ؟

 

شبی دیدم بخواب ، اذن حرم دادی و گفتی:
شنیدم کربلا و کنج ایوان دوست داری ...

...

 

حمیدرضا محسنات