اسارت نامه

اشعار حمیدرضا محسنات

اسارت نامه

اشعار حمیدرضا محسنات

اسارت نامه

گفتن از تو برای من یک عمر
لذتی بود توامان با درد
برسرم خوب و بد در این دنیا
هرچه آورد شاعری آورد
.
.
.
کمتر وقت میشه وبلاگ رو بروز کنم
در اینستاگرام فعال ترم :
hamidreza.mohsenat@

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۲۲ مطلب با موضوع «اشعار اهلبیت» ثبت شده است

گودال میبرند که قربانی ات کنند
در تیر های حرمله زندانی ات کنند

 

لب تشنه جان سپردی و این ابرهای تار
حسرت به دل شدند که بارانی ات کنند


صحرای کربلای تو آباد تر شود
محکوم هر چقدر به ویرانی ات کنند

 

اسلامِ این قبیله یزیدیست , یا حسین
بهتر همانکه شک به مسلمانی ات کنند

 

باید پس از گرفتن نور نگاه تو
فکری به حال لهجه ی قرآنی ات کنند


در معبد "مسیح" گران میشود سرت
گر "مسلمین" به نیزه ای ارزانی ات کنند

 

| حمیدرضا محسنات |

بر روی گدایان بگشا بال و پرت را
ما ملتمسانیم دعای سحرت را

 

با روی سیاه آمده ام مرقدت آقا
تغییر دهم بلکه دوباره نظرت را

 

ای گوشه ای از چشم ترت صاحب اعجاز
چرخی بده بر خیل محبان بصرت را

 

با دست شما بت کده ی دل شده مسجد
من سابقاً آورده ام ایمان هنرت را

 

گفتند بقیع بسته و این شد که گرفتیم
قدر دو حسن در حرمت دور و برت را

 

آقای من این جمعه فرج با تو , که عمریست
ما منتظرانیــــــــــم ظهور پسرت را ...

 

| حمیدرضا محسنات |

میان هیئتم اصلا بگو میان حرم
کبوتری شده ام بین کفتران حرم

 

وضو به اشک دو رکعت نماز میخوانم
به سوی کرب و بلا غرق در اذان حرم

 

شنیده ام که شب جمعه ها حرم هستی
سلام مادرم ای عشق عاشقان حرم

 

سلام مادر ارباب بی کفن ، صد حیف
نرفت نام شما جزو صاحبان حرم

 

همیشه مثل مزار تو بی نشان شده است
هرآنکسی که بگردد پی نشان حرم

 

چقدر فاطمیه  جای عده ای خالیست
درود ما به شما ای مدافعان حرم ...

 

 

| حمیدرضا محسنات |

 

نوکر این خانه در مدار حسین است
جان و دلش تحت انحصار حسین است

 

عارف و عالم , بزرگ و کوچک این جمع
هر که به هر جا رسیده کار حسین است

 

این که گدا سروری کند به دو عالم
کار جدیدیست , ابتکار حسین است

 

نوکری اصلا که اعتبار ندارد
چیزی اگر هست اعتبار حسین است

 

ما که نمیخواستیم زنده بمانیم
زندگی ما به افتخار حسین است

 

شرح مقامات او بس است همین که
خون خدا نام مستعار حسین است

 

هرچه غریب است از نواده ی زهراست
هرچه شهید است از تبار حسین است

 

فاطمه قبرش نهان شده که بگوید  
وعده ی دیدارمان مزار حسین است

 

| حمیدرضا محسنات |

کبوتری که خیال حرم به سر دارد

مگر بمیرد از این فکر دست بردارد

 

حرم ندیده ولی دلخوشیم اینقدری

که صاحب حرم از حال ما خبر دارد

 

کبوتر حرمی بی نشان شدن سخت است

همیشه کفتر بی لانه دردسر دارد

 

به عشق خنده دلبر همیشه بخشیدیم

دل شکسته ی ما غصه ای اگر دارد

 

چه غصه ای ؟ به خدا انتهای خوشبختیست

همین که حضرت زهرا به ما نظر دارد

 

نسیم میوزد از کوچه ها خبر داری ؟

دوباره مادرمان دست بر کمر دارد

.

.

حمیدرضا محسنات

.

.

https://scontent.cdninstagram.com/t51.2885-15/s640x640/sh0.08/e35/1389575_236252470042611_171918554_n.jpg?ig_cache_key=MTE4ODMzNDQ3OTExMTAyNjY3MA%3D%3D.2

شنیدم سینه زن ها را پریشان دوست داری
میان روضه هایت چشم گریان دوست داری

 

همین اشک و همین دستی که میکوبم به سینه  
همـین یعنی تو نوکـــر را کـماکان دوست داری

 

أحَبَّ اللّه مــَن فـی قَلبِهِ حُبِّک ، از این رو

مسیحی را محرم چون مسلمان دوست داری

 

 اگر خـــادم , اگر شاعـــر , اگر مـــداح باشـد ...

تو نوکر را به هرجا با هر عنوان دوست داری

 

عزادار تو از هر کشوری باشد عزیز است
ولی آقا کجا را قدر ایران دوست داری ؟

 

مگر اینـکه خـــودم  از  راه  برگــردم  وگـرنه
تو هرجوری که باشم حتی الامکان دوست داری

 

اگر گفتم فدایت میشوم مرد است و قولش
بمیرم پیش چشمان تو الآن ؟ دوست داری ؟

 

شبی دیدم بخواب ، اذن حرم دادی و گفتی:
شنیدم کربلا و کنج ایوان دوست داری ...

...

 

حمیدرضا محسنات

 

نو سروده ای تقدیم به محضر مبارک امام رضا (علیه السلام)


بدهکاری حرم آمد ، تو پر کردی حسابش را
سلام گرگ گرچه با طمع ، دادی جوابش را

پریشان آمد هرکس در حرم با مشکلی کاری
تو با لبخند دادی پاسخ حال خرابش را

خدا شاهد که هرکس خوابتان را دید ، در ساعت
خودت تعبیر کردی با زیارت زود خوابش را

نه این چیز عجیبی نیست وقتی لطف سرشارت
نمک پرورده حتی کرده است اهل کتابش را

نه تنها زیر دِینَت چند مفلس مثل من هستند
که مدیون شما آقاست کشور انقلابش را

میان کربلا و مشهد و قم چند روزی هست
دلم با قاطعیت کرده آقا انتخابش را ...

نگاهم خیره حالا بر روی انگشترم مانده
همانکه قم گرفتم سنگ و در مشهد رکابش را
.
.
حمیدرضا محسنات
.
.


http://s3.picofile.com/file/8227378150/%D8%AD%D9%85%DB%8C%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%D9%85%D8%AD%D8%B3%D9%86%D8%A7%D8%AA222.jpg

 

همین بس است امامی حرم نداشته باشد
همین بس است که صاحب علم نداشته باشد

بمیرد این همه شاعر بسوزد این همه دفتر
اگر امام حسن محتشم نداشته باشد

صبا ز ما برسان یک سلام سمت امام و
بگو که شیعه نمرده است ، غم نداشته باشد

از این به بعد برایش چنان غزل بسرایم
که هرچه نیست دگر شعر کم نداشته باشد

تو گویی اول خلقت میان طالع بختش
نوشته اند که جز درد و غم نداشته باشد

خودش که خونجگر است و غریب ، بین بساطش
خدا کند که دگر جعده "سم" نداشته باشد

 ...

(حمیدرضا محسنات /94)

...

http://s3.picofile.com/file/8227378226/%D8%AD%D9%85%DB%8C%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7%D9%85%D8%AD%D8%B3%D9%86%D8%A7%D8%AA542.jpg

پریدن و این خسته بالی که دارم 

چه حال خرابیست حالی که دارم 

نه با تو نه بی تو ، منم زخم خورده 

از این خنجر اعتدالی که دارم 

و میترسم از اینکه تا گور باشد

به دل آرزوی محالی که دارم 

چرا دیگران "آری" و سهم من "نه" 

همین است تنها سوالی که دارم ...

به رویش نوشته : " زیارت نرفته "

به گردن همین یک مدالی که دارم 

نشد قسمتم ، روز و شب می کشم من 

خجالت از این سن و سالی که دارم 

 

حمیدرضا محسنات / اربعین 94

 

حسین جنت و حور و فقط ثواب نمی خواست

کنیز و نوکر آماده در رکاب نمی خواست

حسین مکتبش آزادگیست ، آی مسلمان

حسین تشنه " لبیک " بود " آب " نمی خواست