السلام علیک یا قاسم ابن الحسن
دوشنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ۰۲:۳۷ ب.ظ
پس خودش را چنین محیا کرد
و تنش را به یک زره جا کرد
چه نیازی بهشت داشت به کفش
او خودش بند کفش را وا کرد
سیزده ساله حیدری صولت
محشری در سپاه برپا کرد
خاطرات جمل ورق خورد و
نسب خویش را هویدا کرد
بعد از آن جنگ بی بدیل آخر
سنگی آمد و کار خود را کرد
خوب وقتی که سنگباران شد
نیزه از پشت ، جسم را وا کرد
هر کسی هرچه را که گیرآورد
به تن غنچه حسن جا کرد
تن او ماند زیر پا گرچه ...
زود او را حسین پیدا کرد
چه کنم روضه را کجا ببرم
قد او روضه را معما کرد ...
حمیدرضا محسنات / محرم 94
- ۹۴/۰۷/۲۷
هر کسی هرچه را که گیرآورد
به تن غنچه حسن جا کرد