اسارت نامه

اشعار حمیدرضا محسنات

اسارت نامه

اشعار حمیدرضا محسنات

اسارت نامه

گفتن از تو برای من یک عمر
لذتی بود توامان با درد
برسرم خوب و بد در این دنیا
هرچه آورد شاعری آورد
.
.
.
کمتر وقت میشه وبلاگ رو بروز کنم
در اینستاگرام فعال ترم :
hamidreza.mohsenat@

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حمیدرضا محسنات» ثبت شده است

گودال میبرند که قربانی ات کنند
در تیر های حرمله زندانی ات کنند

 

لب تشنه جان سپردی و این ابرهای تار
حسرت به دل شدند که بارانی ات کنند


صحرای کربلای تو آباد تر شود
محکوم هر چقدر به ویرانی ات کنند

 

اسلامِ این قبیله یزیدیست , یا حسین
بهتر همانکه شک به مسلمانی ات کنند

 

باید پس از گرفتن نور نگاه تو
فکری به حال لهجه ی قرآنی ات کنند


در معبد "مسیح" گران میشود سرت
گر "مسلمین" به نیزه ای ارزانی ات کنند

 

| حمیدرضا محسنات |

دنیا کجاست معرفت و مهربانی اش ؟
تا کی غزل بگویم و تا کی نخوانی اش

 

تو : شعر های سرزده ی نیمه های شب
من : شاعری که پای تو داده جوانی اش

 

اینجا نماز اقامه به سوی تو میشود
در مسجدی که ساقی شهر است بانی اش

 

من محو در تو گشته و برگشته ام دگر
از بوعلی و قاعده ی این همانی اش

 

من با خدا اگرچه نشد درد و دل کنم
گفتم به تو ، خودت به خدا میرسانی اش

 

| حمیدرضا محسنات |

خورده ام مشت و لگد ، درد و بلا از خاطرات
در می آید شب هزاران دست و پا از خاطرات

 

گیرم اصلا هرچه هست و نیست را دادم به خاک
اشک میشوید دوباره خاک را از خاطرات ...

 

گاه با یک نام ، با یک عکس با یک بیت شعر
میخوری یکدفعه سیلی بی هوا از خاطرات

 

گاه در روز تولد گردنت انداخته ...  
یک پلاک از درد ، یک شال عزا از خاطرات

 

گاه بعد چند ساعت گریه دلتنگ تو ام ...
"مرگ " ای دستی که میگیری مرا از خاطرات

 

| حمیدرضا محسنات |

بزن ما را ، نبین مردم دچار درد ، تا بیخ اند
که اشراف زمانه غالبا رسوای تاریخ اند

 

زمین و آسمان ارث پدر های شما بوده
من و امثال من شاید مهاجر های مریخ اند ...

 

| حمیدرضا محسنات |

دلتنگ رفتم در پی اش دلتنگ برگشتم
بازنده ، زخمی ، نا امید از جنگ برگشتم

من بودم و سرمای سختِ آخرین سنگر
انگشت ها بالا ، تمامِ آرزوها پَر ...

با آخرین ها مانده قبل از اولین هایم
لعنت به من لعنت به دلتنگی به غم هایم

تمرین حسرت کرده بودم عمری اما باز ...
با حسرتی تازه به من خندید دنیا باز

از عشق دردش سهم من ، باقی اضافاتی
تقصیر از من بود و این قلب خرافاتی

تعبیر تلخی دارد اینجا خواب شیرین هم
این را به دنیا گوشزد کرد ابن سیرین هم

اینجا شده حرف خدا هم حرفِ لا یُفهَم
پیراهنش بوی زلیخا داشت یوسف هم

یاسین بخوان یاسین بخوان دنیا الاغ اصلا
حرف مترسک را نمیفهمد کلاغ اصلا

با گل چه نسبت دارد این خشکیده باغ اصلا
من بوف کوری بودم و دنیا چراغ اصلا

دنیای آزادیست اما مملو از حیله ...
من خسته ام خسته از این زندان بی میله

 

| حمیدرضا محسنات |


با ارزش است جان تو نه , جان مُرده ات
جمعیتی ست شام غریبان مرده ات

 

اینجا که زنده زنده تو را دفن میکنند
اینجا که میروند به قربانِ مُرده ات

 

در حسرت دو قطره تو را میکشند و بعد
هی آب میدهند به گلدان مُرده ات

 

شام وفات جلوه ای از روز محشر است
هی زنده میشوند رفیقان مرده ات

 

تنها به خاک میروی و بعد میزنند
هیئت به نام جمع محبان مُرده ات

 

سخت است مرگ و زندگی ات بین مردمی
کافر به زنده ی تو , مسلمان مُرده ات

 

| حمیدرضا محسنات |

بر روی گدایان بگشا بال و پرت را
ما ملتمسانیم دعای سحرت را

 

با روی سیاه آمده ام مرقدت آقا
تغییر دهم بلکه دوباره نظرت را

 

ای گوشه ای از چشم ترت صاحب اعجاز
چرخی بده بر خیل محبان بصرت را

 

با دست شما بت کده ی دل شده مسجد
من سابقاً آورده ام ایمان هنرت را

 

گفتند بقیع بسته و این شد که گرفتیم
قدر دو حسن در حرمت دور و برت را

 

آقای من این جمعه فرج با تو , که عمریست
ما منتظرانیــــــــــم ظهور پسرت را ...

 

| حمیدرضا محسنات |

میان هیئتم اصلا بگو میان حرم
کبوتری شده ام بین کفتران حرم

 

وضو به اشک دو رکعت نماز میخوانم
به سوی کرب و بلا غرق در اذان حرم

 

شنیده ام که شب جمعه ها حرم هستی
سلام مادرم ای عشق عاشقان حرم

 

سلام مادر ارباب بی کفن ، صد حیف
نرفت نام شما جزو صاحبان حرم

 

همیشه مثل مزار تو بی نشان شده است
هرآنکسی که بگردد پی نشان حرم

 

چقدر فاطمیه  جای عده ای خالیست
درود ما به شما ای مدافعان حرم ...

 

 

| حمیدرضا محسنات |

 

نو سروده ای تقدیم به محضر مبارک امام رضا (علیه السلام)


بدهکاری حرم آمد ، تو پر کردی حسابش را
سلام گرگ گرچه با طمع ، دادی جوابش را

پریشان آمد هرکس در حرم با مشکلی کاری
تو با لبخند دادی پاسخ حال خرابش را

خدا شاهد که هرکس خوابتان را دید ، در ساعت
خودت تعبیر کردی با زیارت زود خوابش را

نه این چیز عجیبی نیست وقتی لطف سرشارت
نمک پرورده حتی کرده است اهل کتابش را

نه تنها زیر دِینَت چند مفلس مثل من هستند
که مدیون شما آقاست کشور انقلابش را

میان کربلا و مشهد و قم چند روزی هست
دلم با قاطعیت کرده آقا انتخابش را ...

نگاهم خیره حالا بر روی انگشترم مانده
همانکه قم گرفتم سنگ و در مشهد رکابش را
.
.
حمیدرضا محسنات
.
.


http://s3.picofile.com/file/8227378150/%D8%AD%D9%85%DB%8C%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%D9%85%D8%AD%D8%B3%D9%86%D8%A7%D8%AA222.jpg
کردند بر جهالتشان افتخار ها
پنهان شدند در پس حرف و شعار ها

حرف حساب بوده اگر ، محو کرده اند
در قیل و قال فتنه و داد و هوار ها

بر هر عقیده ، طایفه ، قوم و قبیله ای
داده جواب شیوه شان روزگار ها

تحمیل شد به عالمیان جبرهایشان
تزویر گـونه در شـکم اخــتیار ها
خوردند حق و حق طلبی بود حرفشان
شیطان سجود کرده به این ابتکار ها

اینگونه شد که هر کس و ناکس خلیفه شد
دین رفت تحت سلطه ابن الحمار ها

اینها همان قبیله مجهولة النسب
اینها همان برای زمین ننگ و عار ها

اینها که در سکوت علی کسب کرده اند
با نطق های الکنشان اعتبار ها

این ها که پول داده و ایمان گرفته اند
عمریست از صحابه و شب زنده دار ها

دیری نمانده له بشود اصل و نسلشان
در زیر پای لشکر دُل دُل سوار ها

حالا که آب سهم سپاه حسین نیست
باید به رنگ خون بشود جویبار ها

حق است در تقاص علی اصغر حسین
بر پا کنیم از ســر اینها منار هــا

روزی که عشق و کینه به اکمال می رسد
روزی که بشکند قفس انتظار ها

آن روز ، روز آمدن لشکری است با
سربند های یا علی و ذولفقار ها

...

حمیدرضا محسنات / 94

 

...

 قالَ الاْمامُ عَلىّ بنُ الْحسَین، زَیْنُ الْعابدین (عَلَیْهِ السَّلام) : إذا قامَ قائِمُنا أذْهَبَ اللّهُ عَزَوَجَلّ عَنْ شیعَتِنا الْعاهَهَ، وَ جَعَلَ قُلُوبَهُمْ کُزُبُرِ الْحَدیدِ، وَجَعَلَ قُوَّهَ الرَجُلِ مِنْهُمْ قُوَّهَ أرْبَعینَ رَجُلاً

امام سجاد(علیه اسلام) فرمود: هنگامى که قائم ما قیام و خروج نماید خداوند بلا و آفت را از شیعیان و پیروان ما بر مى دارد ودل هاى ایشان را همانند قطعه آهن محکم مى نماید، و نیرو و قوّت هر یک از ایشان به مقدار نیروى چهل نفر خواهد شد.

(خصال: ج 2، ص 542)